جنگافزارهای F-۱۶ امریکایی، تایفون بریتانیایی و رافالهای فرانسوی (برای مقابله با دشمنی نامرئی به نام «Dragonland»)، دو به دو بر فراز صحرای اسرائیل غرش میکردند. در بازیهای جنگی، دشمنان، فرضی و ساختگی هستند. اما در ذهن میزبان، حالا دشمن «واقعی» و «ملموس» است: ایران. افسران اسرائیلی سعی داشتند ثابت کنند که این یک رزمایش «جنریک و عام» است. با این حال، ارتش دراگونلند، با پهپادها و موشکهای دفاع هواییاش، شباهت زیادی به نیروهای ایرانی داشت. یک ژنرال خاطرنشان کرد که «هدف ارتقاء و بهبود تواناییهایی است که برای رویارویی با ایران لازم است.»
رزمایش «پرچم آبی» در پایگاه هوایی اوودا در صحرای نقب، نوعی دیپلماسی نظامیست و نشانهای از اینکه اسرائیل تنها و بیدوست نیست. اسرائیل دارد به مفصلی میان دو گروه نظامی نوظهور تبدیل میشود: مدیترانه شرقی جهت دفع ترکیه، و خاورمیانه برای بازدارندگی ایران. شمار شرکتکنندگان پرچم آبی رو به افزایش است. _هفت کشور، که هند نیز از جمله آنهاست امسال با اسرائیل تمرینات نظامی انجام دادهاند. فرمانده نیروی هوایی امارات متحده عربی نیز به عنوان مهمانی افتخاری به دیدار این رزمایش آمده بود.
اینکه هیچ یک از این دوستان حاضر هستند به اسرائیل در نبرد با ایران یاری برسانند یا نه، هنوز معلوم نیست. اما این احتمال وجود دارد که این گزینه خیلی زودتر از آنچه انتظارش میرود روی کار بیاید. با سرعت یافتن بیشتر برنامههای هستهای ایران و تزلزل دیپلماسی امریکا، تنشها حالا هر لحظه رو به افزایشاند. امریکا که هشدار داده است به «گزینههای دیگری» نیز خواهد اندیشید، این ماه یک بمب مخرب جدید را مورد آزمایش قرار داده است. نیروی هوایی اسرائیل، تمارین «طرحهای حمله» را شروع کرده است. دولت نیز برای مقابله با ایران، نقدینگی بیشتری را به نیروهای مسلح اختصاص میدهد. در یکم اکتبر، وزرای خارجه اسرائیل و بحرین، در مقابل یک کشتی جنگی امریکایی عکس گرفتند. ایران، مانورهای پدافند هوایی برگزار کرده و به اسرائیل هشدار داده است که هرگونه حملهای از جانب اسرائیل با «پاسخی تکاندهنده» روبرو خواهد بود.
اسرائیل به حیطهای ورود کرده است که برخی آن را «حوزه دارای معضل» مینامند. _خطر تبدیل شدن ایران به قدرتی هستهای (در مقابل چشمانداز دیپلماسی که هنوز بهش امید داشتند)، پیچیدگیهایی که در عملیات نظامی در حال وقوع است، تلافی احتمالی که ایران ممکن است در صدد دستزدن به آن باشد، و از سوی دیگر نیز پاسخ امریکا و شرکای منطقهای. اسرائیل هیچ وقت به طور روشن «خط قرمز»ش را معلوم نکرده است؛ اما تصور دیپلماتهای غربی این است که شاید این کشور تا پایان سال تصمیم بگیرد به طور جدی وارد عمل شود.
اسرائیل پیشتر نیز بارها به این مرحله رسیده بوده؛ به طور ویژه در سالهای مابین ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲، زمانی که ایران را تهدید به بمباران کرد، اما دست به این کار نزد. با این وجود ایران کنونی دیگر تقریباً امکانات لازم جهت ساختن بمب اتمی را هم به دست آورده است. بخشیاش هم به دلیل خروج دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ از توافق هستهای موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بوده است. توافق برجام، در ازای برداشتن شمار محدودی از تحریمهای بینالمللی، دستیابی ایران به تسلیحات هستهای را محدود میکرد و در عوض بازرسیهای بیشتری را از سوی آژانس بینالمللی انرژی هستهای موجب میگردید. ایران همواره مدعی بوده که انرژی هستهای را صرفاً برای مقاصد غیرنظامی مورد استفاده قرار خواهد داد. اما غنیسازی اورانیوم این کشور حالا به حدی رسیده است که «زمان شکست هستهای» مفروض، از یک سال به یک ماه تقلیل پیدا کرده است (این زمان بیانگر مدتی است که برای ساخت مواد شکافپذیر به ارزش یک بمب مورد نیاز است). البته ساخت کلاهک جهت قرارگیری روی موشک احتمال دارد ۱۸ تا ۲۴ ماه دیگر نیز به طول بینجامد.
دیگر به نظر میرسد ایران تمایلی به درخواستهای امریکا جهت بازگشت مجدد به برجام و «سازش متقابل» از خود نشان نمیدهد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرده است که نظارت بر فعالیتهای هستهای ایران، دیگر خیلی وقت است که «کامل و بینقص» نیست. _علتش هم اینکه ایران از جایگزین کردن دوربینهای آسیبدیده خود سر باز زده است.
اسرائیل تاکنون دو بار تأسیسات هستهای دشمنان خود را بمباران کرده است _یکی راکتور هستهای عراق در سال ۱۹۸۱ و دیگری رأکتور هستهای سوریه در سال ۲۰۰۷. اما اینها حملاتی هوایی محسوب میشدند. از بین بردن تسلیحات هستهای ایران به مراتب دشوارتر است. چون این تأسیسات استقرار پراکندهای دارند و بعضیشان نیز در زیرِ زمین مدفون شدهاند. به علاوه ایران حالا به موشکهای دفاع هوایی S-۳۰۰ ساخت روسیه نیز دست پیدا کرده است. همانطور که یکی از ژنرالهای اسرائیلی گفته: طرح حمله به ایران «نه یک سیستم، بلکه سیستمی از سیستمها» را شامل میشود. به اجرا درآمدن این موضوع نیز در بازه یک ماهه دستیافتنی نیست.
چالشهای عملیاتی اسرائیل از شناسایی محل تأسیسات این کشور تا سطح استحکامات این تأسیسات و اینکه آیا ابتدا باید به نابودی پدافند هوایی برآیند یا نه متغیر است. اسرائیل عملیاتش را در فاصله ۱۵۰۰ کیلومتری پایگاههای خود انجام میدهد و برای این کار در بسیاری از هواپیماها و در بعضی از سرزمینهای متخاصمِ بالقوه، نیاز به سوختگیری هوایی دارد. برخی تحلیلگران بر این باورند که انجام این کارها ورای تواناییهای اسرائیل است. اما برنامهریزان نظامی اسرائیل، ادعایی خلاف این موضوع دارند و میگویند آنقدری قدرت دارند که چنان آسیبی وارد کنند که برنامههای هستهای ایران لااقل چند سال عقب بیفتد.
کار اسرائیل راحتتر میشد اگر متحدان جدیدش در خلیج فارس، تمایل به کمک داشتند. مثلاً اجازه پرواز بر فراز مرزهاشان را میدادند و یا با ایجاد پایگاه یا رسیدگی به خلبانان سرنگون شده موافقت میکردند. اما به هر میزان که همسایگان ایران بیشتر درگیر این موضوع شوند، احتمال دست زدن به اقدامات تلافیجویانه نیز افزایش خواهد داشت. ایران تهدید کرده است که در صورت حمله، تنگه هرمز را که معبر بخش عمدهای از نفت خلیجفارس است مسدود خواهد کرد. ظرفیت نظامی متعارف این کشور ممکن است محدودیتهایی داشته باشد (مثلاً اینکه قدمت برخی هواپیماهایش به روزهای پیش از سرنگونی شاه در سال ۱۹۷۹ بازمیگردد). اما در عین حال موشکهای بالستیک و دیگر موشکهایی که این کشور در اختیار دارد و در عین حال تاکتیکهایی که به آنها دست مییازد (نظیر خرابکاری در کشتیها در مجاورت آبهای خود) قدرت این کشور را غیر قابل انکار میکند.
به علاوه ایران از سوی شبهنظامیان نیابتی خود در عراق، سوریه، یمن و لبنان نیز مورد حمایت قرار میگیرد. حامیان این کشور امکان دسترسی نظامی را برای آن در سراسر منطقه فراهم آوردهاند. حزبالله لبنان هزاران موشک دارد که میتواند آنها را بر فراز شهرهای اسرائیل فرود آورد. بدتر آنکه همین حزبالله موشکهایی هدایتشونده و پهپادهایی دارد که امکان حمله دقیق را دارند (ایران مصداق این امر را در سال ۲۰۱۹ با حمله به تأسیسات فرآوری نفت عربستان سعودی در ابقیق به اثبات رساند). مقامات نظامی خاطرنشان کردهاند که اسرائیل «یک کشور ۱۰۰ هدفی» است؛ با تعداد انگشتشماری نیروگاه و یک فرودگاه بینالمللی. اهدافی که ضربه زدن بهشان به «آسیبی استراتژیک» میانجامد. بسیاری کشورهای خلیج فارس، آسیبپذیری بیشتری نیز دارند.
خیلی از عوامل نیز به جو بایدن، رئیسجمهور امریکا بستگی دارد. کسی که اعلام کرده اجازه نخواهد داد ایران تحت نظارت او به قدرت هستهای تبدیل شود. قطعاً اقدام نظامیای که امریکا بخواهد انجام دهد، بسیار قویتر از حمله اسرائیل است. به ویژه اینکه ایالاتمتحده سلاحهای بزرگتری برای تخریب سنگرها در اختیار دارد. اگر اسرائیل حتی چراغ سبز حمله علیه ایران را روشن کند، احتمالش بسیار اندک است که امریکا از تنش دور بماند. اگر پاسخ ایران در این میان (همانطور که انتظارش هم میرود) گسترش درگیریها باشد، ممکن است از امریکا خواسته شود خطوط دریایی را باز نگه دارد، و از متحدان و حتی خودش محافظت نماید. نیروهای امریکایی در عراق و سوریه در معرض حمله قرار دارند (در ۲۰ اکتبر یک پایگاه امریکایی در تنف واقع در سوریه مورد اصابت پهپادهای مسلح قرار گرفت). بایدن که تابستان امسال از افغانستان خارج شد اعلام کرد که قصد دارد به «جنگهای همیشگی» در جهان اسلام پایان بدهد. او قطعاً از ورود به جنگی دیگر بدش میآید.
خوشبینانهترین امیدی که میتوان داشت این است که اسرائیل بتواند با تهدیدات خود، که البته همراه شوند با فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی، و همینطور با کمک و همراهی غرب، ایران را متقاعد کند که تن به توافقی دیپلماتیک بدهد. یکی از مقامات اسرائیلی تأکید کرده است: «ایران را میتوان منصرف کرد. چون این کشور دوست ندارد شبیه کره شمالی بشود». تنها خطر این است که روحانیون ایرانی در نهایت به این نتیجه برسند که تنها راه ایمنی حضورشان در ایران، سلاحهای هستهای است.
#روزنامه اینترنتی فراز
#سایت فراز
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟